شما اینجا هستید
اورامانات » شهید عزیز ویسی نسب

شهید عزیز ویسی نسب

انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به رهبری پیامبر گونه ی حضرت امام خمینی (ره) با تکیه بر شعار الله  اکبر برای احیای اسلام ناب محمد (ص) به پیروزی رسید . انقلاب موازنه ی قدرت در جنگ سرد را با حفظ استقلال خود و عزم عدم وابستگی به قدرت های شرق و غرب ، تغییر داد و به عنوان اولین انقلاب بدون حمایت استکبار جهان به ثمر نشست .

هنوز بیست ماه از عمر این انقلاب نوپا نگذشته بود که ارتش صدام ، با حمایت قدرت های بزرگ جهانی به ایران اسلامی هجوم آورد و جنگی ناجوانمردانه را بر ملت ایران تحمیل کرد . ایران جنگ پایداری و مقاومت مردم ایران را در مقابل استکبار جهانی و دشمنان به تصویر کشید . آوازه این دفاع جانانه نشان سربلندی است که تا ابد در تاریخ ملت عاشورایی ما خواهد ماند .

بدون شک هشت سال دفاع مقدس و مقاومت مردم غیور ایران اسلامی در برابر دشمنان اسلام در تاریخ جهان کم نظیر و در تاریخ این مرز و بوم برگی زرین و افتخاری ماندگار است . این دوران طلایی گنجینه ای از ارزش های والای انسانی و الهی را به همراه داشت کهرسالتی سنگین را برای ثبت و حفظ آن بر دوش نهادهای مسئول و آحاد مردم نهاده است .

همه ی استان های کشور در این هشت سال نقشی موثر و ارزشمند داشتند ، اما استان های هم مرز را کشور متخاصم ، چون صحنه اصلی نبرد بودند ، نقش بارزتری ایفا کردند . کرمانشاه ، به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و قرار گرفتن در مسیر بغداد – تهران اهمیت نظامی و سیاسی بالایی داشت . دشمن متجاوز برای عمق بخشیدن به امنیت پایتخت خود ، یعنی شهر بغداد ، با تهاجم گسترده سپاه دوم خود این استان را صحنه ی نبرد قرار داد و حتی قبل از شروع رسمی جنگ بخش هایی از این استان را ، در محور های منتهی به نفت شهر – قصر شیرین ، تصرف و اشغال نمود .

عزیز ویسی نصب در مقطعی پرورش یافت که ظلم و ستم بیداد می کرد . جامعه ی روستایی ایران در آن زمان با نوعی فرهنگ  ارباب و رعیتی عجین شده بود . خاندان پهلوی برای بقاء حکومت فاسد خود در هر روستا ، دهستان و ناحیه ای یک خان را انتخاب می کردند و با سپردن زمام امور به وی به دیکتاتوری خود ادامه می دادند . منطقه ی اورامانات و غرب کشور هم از این قائده  مستثنی نبود و عزیر ویسی نسب همانند دیگر مبارزان اسلام ، شرایط ظلم و ستم خوادنین و اقمار پهلوی را دیده بود . این شیوه ی حکومت پهلوی در بتن خود نوعی بی عدالتی را ترویج می نمود که منطقه ی اورامانات و جوانرود نیز از گزند آن در امان نبود .

زمان و محل تولد

عزیز ویسی نسب تاریخ ۲۱/۰۳/۱۳۲۹ در روستای هوزی سیمراد نزدیک شروینه ، از توابع شهرستان جوانرد ، دیده به جهان گشود . وی فرزند نظر و مادر ایشان خاصه نام داشت که هر دوی آن ها از خانواده های متدین ، متعهد و معتقد به اسلام بودند . عزیز هنوز به دنیا نیامده بود که پدرش فوت کرد .

شهید در خانواده ای متدین و معتقد به ارزش های اسلامی بزرگ شد و همین ترتیب اسلامی در ادوار گوناگون زندگی وی قابل مشاهده بود . از طریق دامداری ، کشاورزی و باغداری سخت ترین شرایط زندگی را تحمل نمود و با کوشش فراوان بار محرومیت پدر را به دوش کشید . سخت کوشی ایشان ، شهره ی خاص و عام بود . حسین محمدی ،  فرزند رسول نیز که از دوستان و دوران کودکی عزیز ویسی نسب در روستای هوزی سیمراد بوده است  . میگوید : (( همه ی مردم روستا به خوبی به یاد دارند که ایشان فردی مهربان و با اخلاق بود ، برای کمک به خانواده حتی با مبلغ کمی کار می کرد تا خانواده اش در آسایش باشند . او دوستدار خانواده اش بود و برای رفاه شان دائما تلاش می کرد . ))

شرایط سخت شهید حقیقی بود که نه تنها مردم روستایی شروینه بلکه دیگر روستاهای مجاور نیز به آن واقف بودند . محمد قادری اهل روستای دهتوت ، در مجاورت با روستای شروینه به نیکی از شهید یاد می کند و می گوید : (( عزیز ویسی نسب مدیون سختی های روزگار بود و همین سختی ها باعث شد به شخصیت بزرگی تبدیل شد . او در دوران کودکی دامدار بود و مانند یک مرد بزرگ برای خانواده اش کار می کرد . )) شهید عزیز ویسی نسب در آن دوران مردی کوچک ؛ اما همت بلندی داشت و این همت بلند در تمام دوران زندگی وی موج می زد . او انسانی ساده و صادق و در خانواده ای ساده زیست بزرگ شده بود . همین ساده زیستی بخشی از قدرت نیرو های انقلابی بود . همان گونه که رهبرشان امام خمینی (ره) ساده زیست بودند . حضرت امام (ره) وصیتنامه ی سیاسی ، الهی خویش به قدرت محرومان ساده زیست اشاره ی زیبایی دارند و می فرمایند (( نصیحت مشفقانه ی من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است که با محرومین جامعه که با جان و دل به جمهوری اسلامی خدمت می کنند ، متهد شوید . )) همین ساده زیستی در شکل دهی شخصیت عزیز ویسی نسب بسیار موثر بود تا جایی که وی فردی صبور و بردبار ساخت . صبر و بردباریش تا جایی بود که همه را متعجب می نمود . محمد ویسی که از نزدیک ایشان را دیده بود می گوید : (( سخت کوشی وی در امور کشاورزی برایم تعجب برانگیز بود ؛ با وجود سن کم ، امور کشاورزی را به خوبی انجام می داد و از عده آن بر می آمد . ))

آگاهی های مذهبی

ملا صالح ویسی نسب – عموی ایشان – نقش مهمی در تربیت مذهبی عزیز داشت و در دوران نوجوانی وی را با تربیت اسلامی آشنا ساخت . اخلاق نیکو و رفتار مودبانه اش در همین دوران بائث شد تا همه او را دوست داشته باشند . وی انسانی متواضع و فروتن بود . محمد رشید قیطولی دوست دوران کودکی اش می گوید : (( همیشه با احترام و ادب در سلام و احوال پرسی پیش قدم می شد . ))

سوابق شغلی

دوران جوانی شهید ویسی نسب حساس ترین مرحله ی زندگی ایشان است . فعالیت های قبل و بعد از انقلاب اسلامی و دوران جنگ تحمیلی هشت ساله ، کارنامه ای درخشان از تلاش های این سردار رشید اسلام و انقلاب است . در همان آغاز جوانی با آگاهی از ظلم و بیداد خوانین وفادار به پهلوی ، زادگاه خویش را ترک می گوید و به امید آینده ای بهتر برای یافتن کار به تهران مسافرت می نماید . ابتدا به عنوان کارگر ساده در تهران و سپس در شهرهای بنادر جنوبی مشغول کار شده ، و پس از کسب مهارت در پالایشگاه های نفت جنوب ، استخدام می شود . شهید ویسی نسب در کنار این فعالیت ها با قالیبافی نیز اشنا بود و در خانه ی شخصی اش به شغل قالیبافی اهتمام داشت ؛ او در کنار فعالیت های اقتصادی و روزمره ، اهداف بالاتری را دنبال می کرد و به فعالیت های سیاسی ضد رژیم توجه ویژه ای داشت .

تشکیل خانواده

عزیز ویسی نسب بسیار ساده و به دور از تشریفات امروزی تشکیل خانواده داد . با توصیه و راهنمایی های خواهر خود و همسرش ، خانم نصرت کریمی آشنا می شود و پس از معرفی و آشنایی های کافی ، زندگی مشترک را آغاز می نمایند . همسر شهید می گوید : (( ما از قبل ، خانواده های متدین و اسلامی عزیز را می شناختیم . قبل از خاستگاری ، ایشان به خواهرش گفته بود : (( یک مورد مناسب را خودتان پیدا کنید . مومن و مقید باشد . )) خواهرش چون با خانواده ی ما آشنایی داشت ، مرا به ایشان معرفی نمود . در نهایت از طرف خانواده ام به این خاستگاری پاسخ مثبت داده شد . و ما زندگی مشترکمان را در تاریخ ۱۹/۰۷/۱۳۵۶ آغاز نمودیم . )) حاصل این ازدواج دو دختر و دو پسر می باشد . وی در مورد اخلاق و ادب همسرش ی گوید : (( با زبان نمی توانم توصیف کنم . عزیز ، مردی ایمان و معنویت بود . ساده زیست بود و با ساده زیستی انس گفته بود . تنها یک هفته پس از ازدواجمان برای کسب روزی حلال به بوشهر رفت و در آنجا به کارگری مشغول شد . بر خلاف مد هایی امروزی ، تجملاتی نبود و با سادگی و بدون تجملات زندگی می کرد . در همین خانه ی ساده زندگی می کردیم . این خانه برای ما مظهر ساده گی است . دوست دارم سادگی را به فرزندانم بیاموزم تا یاد بگیرند که مثل پدرشان زندگی کنند ، چون پدرشان مرد زندگی بود . ))

رفتار و برخورد اجتماعی

عزیز ویسی نسب رفتاری اسلامی داشت ، به همین خاطر همه شیفته ی اخلاق و رفتارش می شدند . وی مسئول آموزش سپاه بود . کمتر کسی را می توان یافت که با شهید اخلاق وی آشنا نباشد . تمامی پیش مردگان مسلمان که تحت فرماندهی شهید اموزش دیده بودند ، اشنایی کافی را وی دارند و می دانند که وی چه سرمایه عظیمی برای اسلام و انقلاب بود . منوچهر کریمی فرمانده ی گروهان خانه شور در مورد ایشان می گوید : (( گشاده رویی و چهره ی خندان عزیز ویسی نسب شهری خاص و عام بود . در عین درگیری ها و آموزش های ضروری در منطقهی روانسر ، با وجود سختی کار ، همیشه با هم رزمان با گشاده رویی برخورد می نمود ، حتی موقع آموزش با بچه ها شوخی می کرد و آنها را تشویق به یادگیری بهتر می نمود . )) آقای سعید فرجی از هم رزمانش و از اهالی شهرستان هرسین هم در تایید اخلاق و برخورد اجتماعی شهید می گوید :(( ایشان بسیار با اخلاق بود و بر روحیه ی هم رزمان و نیرو ها سپاه اثر مثبتی داشت . ظاهر و باطن شهید یکی بود . برای نیروهای اعزامی احترام خاصی قائل بود و همیشه یادآوری می نمود که آنها مهمان هستند و برای دفاع از خاک و بوم ایران اسلامی به منطقه ی غرب کشور آمده اند . )) ایشان به نیروهای وظیفه توجه ویژه ای داشت ، به طوری که سرباز وظیفه ی دوران دفاع مقدس ، عبدالله محمدیان می گوید : (( به عنوان سرباز در تیپ انصارالحسین (ع) همدان انجام وظیفه می نمودم و خدمت آموزشی را به پایان رساندم ، قرار شد به جزیره مجنون اعزام شویم ؛ اما در همان زمان اکبر حاجی بابایی فرمانده ی وقت سپاه همدان نامه ای به ما داد کهع سربازان بومی می توانند در منطقه ی بومی خود خدمت نمایند ما را به پادگان شهید بروجردی اعزام و از آنجا هم به سپاه جوانرود منطقه ی کانی رش تحویل دادند . در بدو ورود ما به کانی رش ، عزیز ویسی نسب به استقبال ما آمد . با ماشین تویتا ما را به منطقه عملیاتی برد و به خوبی از ما پذیرایی نمود . ایشان به ما گفت : (( می توانید به عنوان آرپیچی زن یا بی سیمچی در گروهان ها فعالیت نمایید ؟ )) چون با سیستم مخابرات و بی سیم آشنایی نداشتم با احترام خاصی ما را به گردانی که شهید محمد یوسفی فرمانده آن بود ، معرفی نمود . )) رزمنده ای دیگری به نام حسین صالحی می گوید : (( ادب و اخلاق عزیز ویسی نسب هیچ گاه از ذهن رزمندگان فراموش نخواهد شد . او با اخلاق نیکویی که داشت برای همه ی رزمندگان فرمانده ی دلسوز و مهربان بود . ))

اسوه ای برای همه

عزیز ویسی نسب نامی  آشنا برای فرماندهان ، احاد مردم و به ویژه مردم  منطقه ی اورامانات است . گذشت و فداکاری وی مرحوم رنج ها و سختی هایی بود که در دوران کودکی متحمل شده بود . زندگی ساده و بی پیرایه اش نیز عاملی مهم در اسوه بودن ایشان است . ایشان بسیار متواضع و فروتن بود و با وجو سابقه ی انقلابی ، هیچ گاه درصدد تحمیل نظرات و دیدگاه های خود نبود و برخوردی بسیلر متین با بسیجیان و سربازان داشت . آقای سعید فرجی می گوید : (( ایشان از نظر عقیدتی آموزشی و اخلاقی الگو بود و با توجه به شرایط انقلابی و وضعیت کشور در آن موقع ، حقیقتا وجود وی یک عنایت الهی بود . )) عزیز ویسی نسب با نیروهای پشتیبانی هم با اخلاقی نیکو رفتار می نمود و با توضیع و ادب برخورد میکرد . محمدصالح نوئلی بسیجی دوران دفاع مقدس می گوید : (( عزیز ویسی نسب به دیدن نیروهای خدماتی و پشتیبانی می آمد و با آموزش ارائه راهکارهای موثر نیروهای تدارکاتی ، آنها را نسبت به فریب نیروهای دشمن آگاه می نمود . صبح روز سوم اردیبهشت ۱۳۶۵ بود که ایشان به همراه چند نفر از بسیجی ها به جمع نیروهای تدارکاتی آمد . او با احترام و ادب خاصی به نیروهای آشپز در جبهه قوت قلب می داد . من همان روز اجازه ی مرخصی گرفتم و به دیدار خانواده ام آمدم ؛ بعدازظهر همان روز بود که خبر شهادت شهید عزیز ویسی نسب را شنیدم . )) عنایت قادری از برادران بسیجی دوران دفاع مقدس می گوید : (( من در پادگان آموزشی روانسر بودم و ایشان را برای اولین بار در حال قدم زدن با چند بسیجی دیدم . وقتی خودش را معرفی کرد ، تعجب کردم ! برخورد مردمی  ساده ی ایشان در آن لحظه برایم جالب بود . )) عزیز ویسی نسب اخلاق نیکو و والایی داشت ، به همین خاطر اکثر فرماندهان سپاه از جمله برادران زمانی ، رضا افروز ، امان الله حیدری و محمدنظر عظیمی هنوز هم به دیدار خانواده ی ویسی نسب می آیند و همیشه از اخلاق نیکو رشادت های ایشان به نیکی یاد می کنند .

یتیم نوازی و سخاوت

عزیز از انجا که خود یتیم بود و غم فقدان پدر را تجربه کرده بود ، احترام خاصی برای فرزندان یتیم و خانواده های محروم قائل بود . همسر شهید می گوید : (( ایشان همواره تاکید کرد که باید نگاه ویژه ای به خانواده های محروم و یتیم داشته باشیم . به یاد دارم سه راس گوسفند خرید و در بین خانواده های محروم و یتیم ، قربانی و تقسیم نمود . همچنین هنگامی  که ارتش بعثت حملاتی را در نواحی ثلاث بابا جانی انجام داد و مردم منطقه ی خانه شور ، خانه و کاشانه خود را ترک نمودند ، ایشان بسیاری از خانوارها را در منزل شخصی خود اسکان داد . ))

فعالیت های سیاسی و مذهبی قبل از انقلاب

عزیز ویسی نسب سواد خواندن و نوشتن را در مدرسه ابتدایی آموخت ! ولی به دلیل مشکلات زندگی ترک تحصیل نمود . وی آشنایی خاصی با حضورهای دینی  داشت و چنانکه گفته شد با کمک عمویش – ملا صالح ویسی نسب – بسیاری از مفاهیم دینی را در دوران کودکی آموخت . وی در مساجد و مراسمات مذهبی و دینی حضوری پر رنگ و فعال داشت . اوج فعالیت عزیز ویسی نسب ، تلاش های بی شاعبه وی قبل از انقلاب و در مبارزه با رژیم ستم شاهی بود . رژیم باطل شاهنشاهی با ایجاد نوعی سیستم ارباب و رعیتی ، ظلم و ستم فراوانی در حق مردم اعمال می نمود و عزیز به ناچار برای تمامی معیشت خانواده راهی تهران شد . آقای رضا افروز می گوید : (( عزیز ویسی نسب میانه ی خوبی با سیستم  کهنه ی پهلوی نداشت و به شدن علیه این سیستم انتقاد می نمود ! حتی بارها در سفرهایی که باهم داشتیم راجع به این موضوع با من حرف می زد . او می گفت : (( سطح سواد مردم پایین است و روسای عشایر و خوانین اجازه نمی دهند که مردم عادی به طور مطلوبی باسواد بشوند . خوانین و بگ زاده ها به مردم ظلم زیادی می کنند و دائما در حال استثمار مردم عادی اند . )) در تهران مرحله جدییدی از زندگی وی شکل می گیرد که با سخنرانی ها و اعلامی های تاریخی حضرت امام (ره) عجین می شود . در سالهای پس از ۱۳۴۴ و هنگام تبعید حضرت امام از ترکیه به عراق ، عزیز ویسی نسب همراه و همگام با عموم مبارزان انقلابی ، فعالیت هایی مخفی خود را شروع می نماید . در آن مقطع حساس ، حضرت امام (ره) در شهر نجف به ترسیم برنامه هایی برای تاسیس یک حکومت اسلامی می پرداختند و وظیفه ی همه می دانستند که اندیشه و قدرت سیاسی نا مشروعی که بر جهان اسلام حاکم بود را سرنگون کنند . شهید ویسی نسب در تهران کار می کرد . به واسطه ی تنفر شدیدی که از رژیم شاهنشاهی داشت ، در زمره ی مخالفان و معترضان بود . علی ویسی نسب می گوید : (( در جلسات مخفیانه ی فعالیت سیاسی حضور چشم گیری داشت و بر اساس تصمیمات جلسه ی ۱۲ نفره در تهران قرار شد که ایشان در منطقه ی کرمانشاه ، کردستان و غرب کشور فعالیت سیاسی خود را ادامه دهد . بر همین اساس بود که وی از شرکت پالایش نفت استعفا و برای شروع مبارزات سیاسی علیه رژیم ، راهی کرمانشاه شد . در این سال ها عزیز ویسی نسب و با ورود به  نجف و دیدار با حضرت امام (ره) و مبارزین انقلابیون همراه امام ، فعالیت هایی مخفیانه را آغاز نمود . )) در آن دوران عزیز ویسی نسب با ورود به مناطق شروینه و جوانرود به معرفی و شناساندن شخصیت امام خمینی (ره) به مردم منطقه پرداخت . شاعرنویسی ، تلاش برای ترویج تفکر انقلابی امام خمینی (ره) در بین مردم اورامانات و جوانرود در قالب اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی امام (ره) ، بخشی از فعالیت هایی ضد رژیم وی بود . با ادامه ی فعالیت های ضدرژیم ، عزیز ویسی نسب برای هماهنگی بیشتر با مخالفان نظام شاهنشاهی ، راهی نجف اشرف می شود و با امام خمینی (ره) ملاقات می نماید . پس از این ملاقات ها ، مجدادا به غرب کشور می رود و فعالیت های جدیدی را آغاز می کند . علی ویسی – پسر عموی شهید – می گوید در بازگشت از سفرهای عراق ، بعد از معرفی حضرت امام (ره) و اندیشه های ایشان ، گفت : (( امام خمینی (ره) رهبر آینده ایران است . ایشان یک چراغ قهوه ای کوچک را به من هدیه نمود . )) در سال ۱۳۵۳ و درحالی که چندیدن اعلامیه و عکس امام را در اختیار داشت ، در یکی از روستاهای اطراف مرز خسروی در استان کرمانشاه ، توسط ساواک شناسایی و به زندان می افتد . ساواک ، عزیز ویسی نسب را تحت کنترل کامل قرار داده بود به طوری که مدت دو سال و هفت ماه زندانی شد ! اما اجازه نداد کسی متوجه زندانی شدن وی بشود . بعد از گذشت دو سال و هفت ماه ! برادر بزرگترش به نام حسین ویسی نسب از طریق یکی از دوستان اطلاع یافت که وی دربند ساواک و در زندان کرمانشاه است . در این زمان بود که برادر بزرگترش به همراه مادر برای ملاقات به زندان کرمانشاه می  روند ! اما با توجه به این که جرم عزیز سیاسی بود ، محافظان زندان سخت گیری های زیادی می نمایند . بالاخره پس از اصرار و پافشاری بسیار ، برادر و مادرش توانستند وی را ملاقات نمایند . برادرزاده ی وی از عمویش حسین نقل می کند که : (( عزیز مشقا ها و شکنجه های زیادی را تحمل نمود تا جایی که چهار ناخن دست و پایش را کشیده بودند ! اما ایشان هیچ گاه تسلیم خواسته های ساواک در معرفی و شناساندن دوستان انقلابی اش به نیروهای ساواک نشده بود . همین روحیه ی مقاومت و تحمل شکنجه بائث شد وی سالهای زیادی را در زندان و تحت مراقبت ساواک سپری نماید . با فنون اطلاعاتی و گمراه نمودن ساواک آشنا بود تا آنجا به برادرش توصیه می نماید نام خانوادگی ویسی گرم را برگزیند تا از بازجویی نیروهای ساواک در امان باشد . )) آقای افروز در خصوص سابقه ی سیاسی قبل از انقلاب ایشان می گوید : (( برای مردم تعریف نمود هنگامی که توسط ساواک دستگیری شد با آیت الله شهید بهشتی و آیت الله طالقانی هم سلولی بوده اند و از طریق آن ها با فلسفه ی انقلاب اسلامی ایران و اندیشه های امام خمینی (ره) آشنا شدند . با توجه به همین شناخت ، من ایشان را مجددا به عنوان مسئول آموزش انتخاب نمودم . )) در دوران زندان با زندانیان انقلابی آشنا شده و از طریق آن ها با اندیشه های امام خمینی (ره) آشنایی زیادی پیدا کرده بود . آقای سعید فرجی هم می گوید : (( سابقه ی مبارزاتی بالایی علیه رژیم پهلوی داشت و به شدت از مواضع انقلاب و امام دفاع می نمود . خاطرات زندان را برای ما تعریف می کرد و هنگامی که با هم گذشته هایی شبانه می رفتیم با یادآوری ظلم ستم عناصر رژیم پهلوی و نیروهایی ساواک  ، نیروهایی انقلابی را آگاه و امیدوار می نمود . )) فریدون ویسی برادرزاده ایشان می گوید : (( عمویم اهداف بلندی داشت . وقتی پس از چند سال از زندان آزاد شد ، به  شروینه آمد و با تبلیغ آرا و اندیشه های حضرت امام (ره) نقش بارزی در شناساندن حضرت امام در منطقه داشت . یادم می آید زمانی که تازه از زندان آزاد شد ، پس از تبلیغ در مورد حضرت امام ، یک نوار کاست از سخنرانی های حضرت امام را گوش می کردیم ! سخنرانی امام بسیار ساده و دل نشین بود . گفتم : عمو جان می شود دوباره این سخنرانی را برایمان بگذارید تا گوش کنیم ؟ ایشان هم مجددا ضبط صوت را روشن کرد و ما سخنرانی حضرت امام را شنیدیم . )) ملا صالح نیز می گوید : (( به معنای واقعی دوستدار حضرت امام خمینی (ره) بود و چون علیه رژیم ستم شاهی فعالیت می کرد ، به همراه آقای کریمی که معلم  مدرسه بود دستگیر شدند . حکمشان اعدام  بود ؛ اما با تشدید فعالیت های انقلابیون مسلمان در اواخر سال ۱۳۵۵ از زندان آزاد شدند . ))

فعالیت های پس از پیروزی انقلاب اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، فعالیت های عزیز شکل جدیدی به خود می گیرد . وی در دوران پس از انقلاب با روحیه ی بالایی فعالیت های انقلابی اش را به منظور ترویج اندیشه های امام خمینی (ره) آغاز نمود . همسرش در خصوص فعالیت های پس از انقلاب او می گوید : (( یکی از هم بند های عزیز به منزلمان مراجعه کرد و با تدوین برنامه های جدید نظام اسلامی نوپا به وی توصیه نمود تا فعالیت های جدیدی را آغاز نماید .)) در آن مقطع در منزل شخصی خود به پیشه ی قالی بافی مشغول بود و چندین شاگرد نیز داشت! اما برای تثبیت انقلاب اسلامی ایران و تداوم نهضت حضرت امام در اول شهریور ماه ۱۳۵۸ بع عنوان پاسدار به عضویت سپاه پاسداران درآمد . در سال های پس از انقلاب اسلامی ایران با توجه به تحریک های آشکار آمریکا و غرب ، مناطق غرب کشور وارد بحران سیاسی می شود و عزیز ویسی نسب در این سال ها نقش ویژه ای در ثبات سیاسی منطقه داشت . عزیز ویسی نسب با سخنرانی و ارشاد دیگران نسبت به ایجاد شکاف در جامعه و شیوع جنگ داخلی هشدار می داد و مردم را به آینده ی انقلاب اسللامی امیدوار می کرد . وی همچنین با تمام توان در مقابل گروهک ها ایستاد و مصداق آیه ی شریفه (( اشداء علی الکفار و رحماء بینهم )) بود . آقای رضا افروز فرمانده ی وقت سپاه جوانرود می گوید : (( ویسی نسب انقلابی قبل از انقلاب بود و کسی نبود بعد از او انقلابی ، شود. صداقت ، خدمت صادقانه ، عشق به مردم و تعهداتش نسبت به انقلاب و محیط کار قابل تحسین بود . مثل بعضی ها نبود که انقلابی نبودند . ولی به انقلابی بودن تظاهر می کردند . به معنای واقعی متعهد به اسلامی ، انقلاب و مردم کرد بود . چون خیلی از گروهک هایی که ادعا می کردند طرفدار حقوق مردم هستند در عمل اعتنایی به حقوق مردم کرد نداشتند . ولی انقلابی به معنای واقعی بود . از آن جا که زندانی سیاسی بود ! قدرت تحلیل بالایی داشت و رهنمودهای سیاسی اش عالی بود . طبیعی است کسی که زندانی سیاسی انقلابی باشد توان و ظرفیت بالایی در شناسایی جریان های سیاسی دارد . ))

عزیز صبوری ، هم رزم شهید ویسی نسب می گوید : (( همزمان با تشکیل سپاه پاسداران منطقه در تاریخ ۰۱/۰۶/۱۳۵۸ ایشان نقش مهمی در جمع آوری نیروهای محلی داشت و با یادآوری دوران زحمات امام و سخنرانی های ایشان ، علاوه بر مسئول آموزش تاکتیک ، نقش مهمی در روشنگری اذهان مردم منطقه داشت . در آن دوران واقعا روحیه ای انقلابی وی قابل تحسین بود . در عملیات های بهار ۱۳۵۹ و پاکسازی مناطق روستایی سفیدبرگ ، سرخبان سفلی ، سرخبان علیا ، بیوند و گنداب ، عزیز ویسی نسب با کاربرد سلاح کالیبر ۵۰ و تک تیرانداز آشنا بود و در استفاده از آن ها شهامت ویژه ی عظیمی و سید حسن حسینی به شهادت رسیدند . )) آقای سعید فرجی می گوید : (( تلاش های ایشان در آموزش نیروهای سپاه ستودنی بود و چندین بار برای نیروهای سپاه فنون آموزش را تکرار می کرد و در هنگام آموزش ، در کنار رعایت آموزش تاکتیکی به آموزش عقیدتی هم می پرداخت . عزیز هم به لحاظ جسمی و هم به لحاظ فکری از توان بسیار بالایی برخوردار بود . )) ویسی نسب همکاری نزدیکی با نیروهای بسیجی داشت و در تمامی عملیات های نظامی ، نیروهای بسیجی را آموزش می داد . وی در پادگان روانسر . کانی رش و کیسله مسئول آموزش تاکتیک بودند و نگاه ویژه ای به گردان های بسیجی داشت . وی با توجه به وضعیت داخلی کشور ، تاکتیک های جنگ نامنظم را به نیروهای بسیجی می آموخت . بسیجی جانباز حیدر قادری در مورد عزیز ویسی نسب می گوید : (( همیشه با اخلاق نیکو و متانت برخورد می نمود و با زبان کرددی به سادگی فنون آموزشی را به ما یاد می داد . )) همکاری نزدیک در پیوند سپاه و بسیج یکی از مهمترین و شاخص ترین کارهایی است که ایشان در پادگان های آموزشی در قالب آموزش تاکتیک انجام می داد . مجید رحمانی هم رزم شهید می گوید : (( در مسائل آموزشی بسیار فعال و شجاعت بی نظیری در میدان عمل داشت و در مقام فرماندهی آموزش نیز تلاش های زیادی می کرد . ))

فرماندهی و مدیریت

ویسی نسب فرماندهی لایق  و مدیری توانمند بود . گرچه ساده زیست و بی ادعا بود ! اما در میدان عمل و عملیات های نظامی ، طراح و سازمان دهنده بود و در اکثر عملیات ها اصل غافلگیری را رعایت می نمود . وی با کنجکاوی و هوش بالایی که داشت موقعیت ها را شناسایی می کرد . منوچهر کریمی هم رزمش می گوید : (( عملیات شناسایی در آن سوی سرتک ، نزدیک عراق را علیه گروهک های مخالف نظام شروع نمودیم . ایشان به ما گوشزد کرد که شما از پشت جبهه ، عملیات را شروع کنید چون اگر جلوتر بیایید نیروهای عراقی می فهمند و کار را برای ما دشوار می کنند . سپس خودش به همراه چند نفر از نیروها جلو رفتند . شهید محمد یوسفی بعدها برایمان تعریف  کرد که : تا حدی جلو رفتیم ، نزدیک خانه شور و کیسله که شهید عزیز با تاکتیک خوبی که داشت چند خمپاره انداز را مستقر و چند گلوله خمپاره شلیک نمود و همین کار منجر به عقب نشینی نیروهای مخالف شد . از نظر من تاکتیک خوبی بود ، با این تاکتیک روحیه ی دشمن تضعیف شد .)) عزیز ویسی نسب توان بالایی در کادرسازی و پرورش کادرهای متخصص داشت و همین اقدامش موجب موفقیت های زیادی در میدان نبرد می شد . کادر پروری و آموزش ایشان هم عملیاتی و هم عقیدتی بود . وی به دور کن ایمان و اراده اعتقاد بالایی داشت . عزیز صبوری پاسدار هم رزم عزیز ویسی نصب می گوید : (( شهید ویسی نسب در کلاس هایش آموزش ها را با مهارت و با بیانی ساده و صمیمی برای رزمندگان بسیجی توضیح می داد . به طور مثال با ساده ترین تعبیر به ما می گفت که در موقع عملیات از خوردن و آشامیدن بپرهیزید و غافل نباشید که هر لحظه احتمال حمله ی دشمن وجود دارد . حتی در تاکتیک های خشم شبانه به طور منظم ، تاکتیک ها را آموزش می داد . وی می گوید : عزیز در سال ۱۳۶۳ مجروح و در مرخصی بود و با توجه به این که اسم من هم عزیز بود خواهرم به دیدار ایشان رفته بود و گفته بود : خبری از برادرم دارید ؟ وی که همیشه برای تجدید روحیه ی نیروهای انقلابی زودتر از همه به پادگان بر می گشت به دیدار من آمد و گفت : آقای صبوری با خانواده تماس بگیرید ، خواهرتان نگران شما هستند . )) رعایت انضباط تیمی برای هر فرمانده یا رهبر گروه اهمیت ویژه ای دارد و فرمانده ای که از انضباط تیمی برخوردار نباشد ، نمی تواند فرمانده ی خوبی باشد . عزیز ویسی نسب منضبط و قانونمند بود و این انضباط را در هدایت و آموزش نیروها به کار می برد . صابر سیفی پاسدار دوران دفاع مقدس می گید : (( عزیز ویسی نسب شهامت بی نظیری داشت ، سخنرانی های وی در مورد انقلاب و امام بسیار زیبا بود . ایشان امانتدار و منظم بود . وی با ذکر خاطره ای می گوید که در تاریخ ۱۹/۰۹/۱۳۶۴ در پادگان کانی رش ، عزیز ویسی نسب با امانتداری خود نظم خاصی به پادگان داد بسیاری از تجهیزات وسائل غیرضروری را برای امور پادگان جمع آوری نمود .  معتقد بود این ها در مواقعی به درد خواهند خورد و می توان از آن در جای مناسب استفاده نمود ، این رفتار ستودنی و قابل تحسین بود . )) در فرهنگ  جهادی اسلامی ، بر خلاف مستکبران عالم و استعمارگران که سیاست نفعی دیگران و غارت را ترویج می نمایند ، شعار اسلام ، شعار (( هیهات من الذله )) است که سرداران انقلاب اسلامی آن را از سالار شهیدان امام حسین (ع) به ارث برده اند و عزیز ویسی نسب نیز و امدار چنین تفکر اسلامی و انقلابی بو . روحیه ی جهادی در تمام زوایای زندگی وی دیده می شود . همسرش می گوید : (( همسرم در فاصله ۱۵ روز ، دوباره در عملیات های جنگی مسدوم شد و با وجود مرخصی دوهفته ای که گفته بود ، هیچ گاه صحنه نبرد را خالی ننمود . )) روحیه ی جهادی وی انتقال مفاهیم تاکتیکی در اوایل انقلاب کاملا مشهود بود و هم رزمانش هم به آن معترفند . هم رزم ایشان ، سهراب منوچهری ، جانشین گردان یکم بدر ، در مورد وی می گوید : (( همه ی فرماندهان زحمات زیادی کشیدند و همه ی ما تلاش نمودیم . اما واقعیت این است که ویسی نسب از همه ی فرماندهان باشهامت تر و زبده تر بود . )) وی درمورد اعزام نیروها به گردان ها می گوید : (( هر موقع نیرو لازم داشتیم با آغوش باز و روی گشاده به ما نیرو میداد و با روحیه ی مردمی ، انقلابی و اسلامی در عملیات ها پیش قدم بود . )) شجاعت و بی پروایی ایشان توام با اعتقدات و تفکرات انقلابی و اسلامی بود به طوری که لابلای زندگی وی این خصوصیت قابل لمس است . آقای رضا افروز فرمانده ی ایشان می گوید : (( با توجه به روحیه ی جهادی و انقلابی که داشت ، ایشان را به عنوان مسئول آموزش انتخاب نمودم . من قبل از این که فرمانده ی سپاه بشوم ، مسئول عملیات بودم و قبل از من برادر بسیجی دیگری  به نام سعید عابدینی زاده فرمانده سپاه بود ! بعد از اینکه ایشان ، شناخت تصادف کرد من فرمانده سپاه جوانرود شدم . با توجه به همین شناخت ، وی را در سمت آموزش تاتیک ابقاء نمودم . علاوه بر این ، سابقه ی انقلابی و شجاعت بالایی داشت و در شرایطی که کمتر کسی جرات طرفداری از انقلاب را در آن زمان داشت ؛ با افتخار از انقلاب دفاع می نمود . )) آقای افروز می گوید : (( در آن شرایط سخت ، سه اتهام عمده متوجه نیروهای انقلابی امسال عزیز ویسی نسب بود اول اینکه به لحاظ سیاسی برچسپ جاش می خوردند . دوم به لحاظ عقیدتی و سوم به لحاظ اقتصادی مزدور معرفی می شدند که در هر سه مورد عزیز ویسی نسب با قاطعیت از انقلاب اسلام دفاع می کرد .او با بصیرت بالایی که داشت اعلام می نمود که مزدور کسانی اند که در خدمت وابستگان صدام و حزب بعث هستند . )) عزیز ویسی نسب در میدان نبرد ، بسیار شجاع بود . درمورد رشادت ها و دلاوری های او در راه اسلام  و مبارزه با ظلم و ستم می توان به یکی از خاطراتش در سال ۱۳۶۰ اشاره کرد . (( آن روز عزیز و چند نفر از پاسداران در پادگان جوانرود مستقر بودند که نیروهای ضد انقلاب به پادگان آنها حمله کردند . با توجه به تعداد زیاد نیروهای ضد انقلاب نیروهای پاسدار که کم تعداد بودند توان مقابله را در خود ندیدند و مجبور به عقب نشینی شدند ! اما عزیز ویسی نسب پادگان را ترک نکرد و یکه و تنها به مقابله با ضد انقلاب ادامه داد و پیشروی آنها را متوقف کرد . او در فرصت به وجود آمده تمامی مهمات و اسلحه های پادگان را در یک اتاق جمع کرد و یک جعبه کبریت و مقداری بنزین را در نزدیک آن قرار داد . سپس به مبارزه ای دلاورانه ی خود در مقابل ده ها نیروی ضد انقلاب ادامه داد . او در حین درگیری ، با تلفن نیروهای کمکی را باخبر کرد و به تنهایی حدود چند ساعت با آنها مقابله نمود تا اینکه نیرویی کمکی از کرمانشاه رسید و نیروهای ضد انقلاب مجبور به عقب نشینی شدند . بعد از پایان درگیری ، یکی از نیروهای خود با دیدن مهمات جمع شده ، جعبه ی کبریت و بنزین با تعجب علت آن را جویا شد . عزیز در جواب گفت : قصد داشتم در صورت شکست از نیروهای ضد انقلاب حداقل مهمات را منفجر کنم تا به دست آنها نرسد .

شربت شهادت

مهارت و توانایی در عملیات ها و جنگ های نامنظم امکان شهادت او را در میدان های عملیاتی را برای دشمنان سخت می کرد . سرانجام این سردار رشید اسلام در تاریخ ۲۳/۰۲/۱۳۶۵ در کمین خشم دشمن و به دست نیروهای منافق و ضد انقلاب در منطقه ی کانی رش به درجه رفیع شهادت نائل آمد . آقای معصومی فرمانده گردان وقت سپاه تازه آباد ثلاث باباجانی در توصیف شهادت ایشان می گوید : (( خبر شهادت ویسی نسب در اردیبهشت ماه ۱۳۶۵ بدترین خبری بود که شنیدیم چرا که شهید ویسی نسب پاسداری با بصیرت و انقلابی به تمام معنا بود ! فقدان وی ضربه سختی بر ما وارد نمود . )) استقبال پرشور مردم کرمانشاه اعم از شیعه و سنی در تشییع پیکر آن شهید بزرگوار در موخه ۰۴/۰۲/۱۳۶۵ جلوه ی باشکوهی از مردم داری ، بصیرت و روحیه ی انقلابی شهید را نشان می داد . سرانجام پیکر مطهر این شهید والامقام در گلزار شهدای بخش شروینه به خاک سپرده شد .

روحش شاد یادش گرامی باد .

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

ریگا انلاین |